هوش هیجانی (EI) که با نام ضریب عاطفی (EQ) نیز شناخته می شود، به توانایی تشخیص، درک، مدیریت و عمل موثر بر روی احساسات خود و احساسات دیگران اشاره دارد. این شامل مجموعه ای از مهارت ها و ویژگی هایی است که برای موفقیت فردی و اجتماعی بسیار مهم است. اما این مهارتها برای بعضیها طبیعیتر از دیگران است. خبر خوب این است که با کمی تلاش می توانید هوش هیجانی خود را بهبود ببخشید.
اولین قدم درک احساسات خود و آنچه برای مدیریت موقعیت های مختلف نیاز دارید است. انجام این کار مستلزم آگاهی عاطفی رادیکال و رویارویی با بخش هایی از خود است که ممکن است دوست نداشته باشید. این روند خودیابی می تواند ترسناک باشد. اما ارزشش را دارد.
شما یاد خواهید گرفت که بهتر از خود مراقبت کنید، از جمله سلامت روانی و عاطفی . و پس از آن، برای گسترش این حمایت عاطفی به دیگران مجهزتر خواهید بود.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی نقطه اوج یک گروه منتخب از مهارت ها است : خودآگاهی، مدیریت روابط و آگاهی اجتماعی.علاوه بر این، چندین مکتب فکری در مورد نحوه عملکرد هوش هیجانی وجود دارد . به بیان ساده، مفهوم هوش هیجانی توانایی شما را در موارد زیر توصیف می کند:
احساسات خود را درک، ارزیابی، ابراز و تنظیم کنید . اگر به خاطر چیزی که رئیستان در یک جلسه گفته است عصبانی هستید، هوش هیجانی خود تنظیمی لازم را برای بحث در مورد وضعیت به آرامی و خصوصی ارتقا می دهد.
احساسات دیگران را به خوبی درک کنید، تفسیر کنید و به آنها پاسخ دهید . اگر همکار شما در خانواده فوت کرده است، هوش هیجانی می تواند شامل ارائه آرامش و حمایت و پوشش دادن حجم کاری او در حین غمگینی باشد.برای برخی، این توانایی ها به طور طبیعی به وجود نمی آیند. بیشتر اوقات، آنها به خودکاری و خودشناسی فراوان نیاز دارند.
همانطور که شروع به درک بهتر خود می کنید، این دانش به چارچوبی برای روابط بین فردی شما تبدیل می شود. بهتر می توانید از یک همکار عزادار حمایت کنید زیرا می دانید که یک رویداد مشابه چگونه بر شما و احساسات شما تأثیر می گذارد.
و اگر فرد را به خوبی بشناسید، ممکن است تشخیص دهید که آنچه شما نیاز دارید، چیزی نیست که او نیاز دارد. هوش هیجانی شما به شما کمک میکند تا بتوانید به موقعیت واکنش نشان دهید.
کمبود هوش هیجانی چیست؟
فقدان هوش هیجانی می تواند به طرق مختلف ظاهر شود. در اینجا برخی از علائم و رفتارهای رایج مرتبط با هوش هیجانی ذکر شده است:
1-مشکل در تشخیص و بیان احساسات
افراد با هوش هیجانی پایین ممکن است برای شناسایی و بیان احساسات خود دچار مشکل شوند. آنها ممکن است نتوانند احساس خود یا دلیل احساس خود را به روش خاصی توصیف کنند.
2-کنترل ضعیف تکانه
افراد با هوش هیجانی پایین ممکن است در مدیریت تکانه های خود مشکل داشته باشند و ممکن است در موقعیت های هیجانی واکنش تکانشی نشان دهند. این می تواند منجر به طغیان، واکنش بیش از حد یا تصمیم گیری عجولانه بدون در نظر گرفتن عواقب آن شود.
3-عدم حساسیت نسبت به دیگران
افراد با EQ پایین ممکن است کمتر با احساسات و نیازهای دیگران هماهنگ باشند. آنها ممکن است به طور ناخواسته احساسات اطرافیان خود را نادیده بگیرند یا آنها را نادیده بگیرند و به تیرگی روابط منجر شوند.
4-مشکل در همدلی
فقدان همدلی به این معنی است که آنها برای درک و ارتباط عاطفی با دیگران تلاش می کنند. آنها ممکن است نتوانند خود را به جای دیگران بگذارند یا از دیدگاه ها و احساسات دیگران قدردانی کنند.
5-ارتباط ناکارآمد
هوش هیجانی ضعیف می تواند منجر به مشکلاتی در انتقال موثر افکار و احساسات شود. این ممکن است منجر به سوء تفاهم، درگیری و اختلال در ارتباطات شود.
6-مشکل در حل تعارض
کسانی که هوش هیجانی پایینی دارند ممکن است برای حل و فصل تعارضات به طور سازنده تلاش کنند . آنها ممکن است اختلافات را تشدید کنند، از پرداختن به مسائل اجتناب کنند، یا از تصدیق نقش خود در تعارض امتناع کنند.
7-مشکل در سازگاری با تغییر
افراد با هوش هیجانی پایین ممکن است به سختی با تغییرات کنار بیایند و ممکن است در برابر آن مقاومت کنند، که می تواند مانع رشد شخصی و حرفه ای شود.
8-استرس و فرسودگی شغلی
فقدان هوش هیجانی می تواند افراد را مستعد استرس بیشتر کند، زیرا ممکن است در مدیریت احساسات خود و شرایط چالش برانگیز دچار مشکل شوند.
9-رهبری ضعیف و کار تیمی
در نقش های رهبری یا تنظیمات تیمی، افراد با هوش هیجانی پایین ممکن است برای الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه در دیگران تلاش کنند که در نتیجه رهبری ناکارآمد و کاهش انسجام تیمی را به همراه دارد.
10-تاثیرات مثبت هوش هیجانی
توسعه هوش هیجانی شما کار می خواهد، اما تاثیر مثبتی بر کار و زندگی شخصی شما خواهد داشت:
- برخی تحقیقات نشان می دهد که هوش هیجانی منجر به روابط اجتماعی بهتر در کودکان و بزرگسالان می شود .
- طبق یک مطالعه در سال 2017، هوش هیجانی بالاتر با بهبود عملکرد شغلی مرتبط است .
- هوش عاطفی می تواند شما را به رهبر و همکار بهتری تبدیل کند .
- همانطور که از نظر عاطفی باهوش تر می شوید، روابط نزدیک تری با دوستان، خانواده و همکاران ایجاد خواهید کرد .
- هوش عاطفی می تواند به شما در تعیین حد و مرزهای سالم در محل کار کمک کند .
- انگیزه شما نیز می تواند بهبود یابد .
- تاثیرات منفی بالقوه هوش هیجانی
داشتن هوش هیجانی بالا مزایای خود را دارد، اما نکات منفی بالقوه ای نیز وجود دارد که باید در نظر بگیرید. در اینجا برخی از اشکالات وجود دارد:
- افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است در ایجاد روابط و کار خوب با دیگران برتری داشته باشند، اما ممکن است با تفکر خارج از چارچوب و ایجاد ایده های خلاقانه مشکل داشته باشند.
- افراد با هوش هیجانی بالا ممکن است خود را با اقدامات سازشکارانه موافقت کنند یا به دلیل توانایی آنها در درک احساسات مردم وسوسه شوند که دیگران را دستکاری کنند.
- افرادی که EQ بالایی دارند ممکن است به دلیل تمایلشان به حفظ منبع روابط هماهنگ با تصمیم گیری های سخت یا انتخاب هایی که بر خلاف عقاید عمومی است دچار مشکل شوند.
9 مرحله برای رشد کامل هوش هیجانی
برای رشد کامل هوش هیجانی خود، 9 مرحله را پشت سر خواهید گذاشت. هر کدام بر روی آخرین ساخته می شوند و شکل یک هرم را به خود می گیرند . وقتی به اوج رسیدید، مهارتهای عاطفی سالمی خواهید داشت که به شما امکان میدهد عمیقتر با خودتان و افراد اطرافتان ارتباط برقرار کنید.
در اینجا به تفکیک هر مرحله می پردازیم:
1-محرک های عاطفی
پایه هرم از واکنش های شما به دنیای اطرافتان تشکیل شده است. هنگامی که یک رویداد رخ می دهد، شما آن را از طریق حواس فیزیکی خود پردازش می کنید – مانند بینایی، بویایی، یا لامسه. سپس مغز شما رویداد را از طریق مکانیسم های احساسی خود تفسیر می کند و واکنش های رفتاری را تحریک می کند.
به عنوان مثال، اگر کسی در ترافیک ارتباط شما را قطع کند، مغز شما ممکن است با عصبانیت واکنش نشان دهد و واکنش رفتاری شما بوق زدن است.
2-تشخیص احساسات
این لایه دوم هرم است. این به توانایی شما در تشخیص احساسات دیگران از طریق ارتباط غیرکلامی اشاره دارد . انسانها توانایی ذاتی برای خواندن احساسات دیگران از طریق نشانههایی مانند حالات چهره، لحن صدا و زبان بدن دارند – خواه ما از آن آگاه باشیم یا نه.
اگر تا به حال از کسی پرسیده باشید که حالش چطور است و به عنوان پاسخ “من خوبم” را شنیده اید، نشانه های غیرکلامی او ممکن است چیز دیگری را به شما منتقل کرده باشد. اگر صدای آنها فشرده به نظر می رسید، ممکن است فکر کنید که آنها عصبانی هستند. یا اگر آنها در حال بو کشیدن هستند و چشمانشان اشک آلود است، ممکن است بفهمید که آنها گریه کرده اند و اصلا حالشان خوب نیست.
3-خودآگاهی
لایه سوم شامل شناخت خود است. این بدان معناست که نقاط قوت، ضعف، افکار، باورها، ارزش ها ، انگیزه ها و احساسات خود را به وضوح درک کنید. اگر این چیزها را در مورد خود نمی دانید، درک و تعامل با دیگران دشوار است و پاسخ مناسب به احساسات دیگران را تقریبا غیرممکن می کند.
اگر همکار پر استرسی دارید ، نمیدانید چگونه از او حمایت کنید، مگر اینکه انواع عوامل استرسزا و نحوه برخورد با آنها را بشناسید.
4-خود مدیریتی
هنگامی که بر خودآگاهی مسلط شدید، می توانید مداخله کنید و هر یک از رفتارهای بد خود را تغییر دهید. تشخیص اینکه چه احساسی دارید، چه چیزی باعث آن شده است و معمولاً چگونه پاسخ می دهید، به شما کمک می کند رفتارهای منفی را بشناسید و واکنش متفاوتی نشان دهید.
دفعه بعد که یک کارمند اشتباه می کند، ممکن است رویکرد خود را تغییر دهید. به جای اینکه فوراً مثل همیشه آنها را سرزنش کنید، ممکن است قبل از ارائه بازخورد سازنده، کمی وقت بگذارید تا از فشار خارج شوید.
5-آگاهی اجتماعی
اکنون که می توانید احساسات خود را مدیریت کنید، توجه خود را به دنیای اطراف خود معطوف کنید. اکنون برای تشخیص و پاسخگویی به احساسات، نیازها و نگرانی های دیگران مجهزتر هستید. شما می توانید خود را جای آنها بگذارید و دیدگاه آنها را درک کنید.
شاید شما یک مادر شاغل هستید که یک مدیر هم هستید . شما قبلاً رئیسی داشتید که چالش های ایجاد تعادل بین کار و زندگی خانوادگی را درک نمی کرد. در حالت ایده آل، این به شما کمک می کند تا درک کنید که والدین شاغل در تیم شما به چه چیزی نیاز دارند.
6-مهارت های اجتماعی
در این سطح از هرم، باید بتوانید احساسات دیگران را شناسایی کنید، نقطه نظرات آنها را درک کنید و بر اساس آن اطلاعات عمل کنید.
مهارتهای اجتماعی شما و سازگاری با نیازهای دیگران به شما این امکان را میدهد که یک همکار عالی باشید، سبکهای مختلف ارتباطی را بپذیرید، تنش را از بین ببرید و تعارض را حل کنید.
اگر شما یک رهبر تیم هستید، همدلی شما به کارگرانتان انگیزه می دهد تا بهترین کار را انجام دهند. شما می دانید که انگیزه هر یک از آنها چیست و می توانید بر اساس آن از آنها حمایت کنید.
7-جهانی شدن عواطف و خودشکوفایی
در این نقطه از هرم، می فهمید که همه، از جمله خود شما، موجودی احساسی هستند که نیاز به مراقبت و شفقت دارد . شما همچنین می بینید که همه قادر به دستیابی به پتانسیل کامل خود هستند و مستحق حمایت هستند.
شما ممکن است این را با یک کارآموز تجربه کنید. آنها که تازه از مدرسه خارج شده اند، قطعاً تجربه ای برای زدن زمین ندارند – اما می دانید که اگر به آنها فرصت داده شود، می توانند در تیم شما تفاوت ایجاد کنند.
8-تعالی
هنگامی که به تعالی رسیدید، می توانید به دیگران کمک کنید تا خود شکوفایی کنند، رضایت خود را پیدا کنند و پتانسیل خود را درک کنند. شما متوجه مشکلات خود در رسیدن به این نقطه هستید، بنابراین می خواهید به دیگران کمک کنید تا در اهرام خود پیشرفت کنند.
در این مرحله، شما آماده هستید تا یک رهبر باشید. شما احساسات، نقاط قوت، ضعف و محرک های اصلی تیم خود را درک می کنید. به همین دلیل، شما مجهز به حمایت، الهام بخشیدن و ارتقاء آنها به ارتفاعات جدید هستید.
9-وحدت عاطفی
در اوج هرم، قدردانی جدیدی از ارتباط خود با مردم دارید. شما وابستگی عاطفی خود به دیگران و وابستگی آنها به شما را درک می کنید.
این شما را به فردی دلسوزتر و دلسوز تبدیل می کند. تشخیص احساسات دیگران برای شما آسانتر می شود زیرا احساس می کنید با آنها ارتباط دارید. آنها هم مثل شما در زندگی در حال تقلا هستند.
چگونه تشخیص دهیم که فردی از نظر احساسی باهوش است؟
ممکن است بتوانید با جستجوی نشانه ها و ویژگی های خاص متوجه شوید که فردی از نظر عاطفی باهوش است یا خیر. در اینجا برخی از شاخص های رایج وجود دارد:
1-خودآگاهی :
افراد باهوش عاطفی، احساس قوی از خودآگاهی دارند و احساسات، نقاط قوت و ضعف خود را درک می کنند..
2-همدلی :
آنها نسبت به دیگران همدلی نشان می دهند، به این معنی که می توانند احساسات دیگران را درک کنند و به اشتراک بگذارند.
3-توانایی مدیریت احساسات :
افراد باهوش عاطفی می توانند به طور موثر احساسات خود را مدیریت کنند و موقعیت های چالش برانگیز را بدون اینکه تحت فشار قرار بگیرند مدیریت کنند..
4-مهارت های ارتباطی خوب :
آنها می توانند قاطعانه و موثر ارتباط برقرار کنند و افکار و احساسات خود را بیان کنند و در عین حال پذیرای دیگران باشند.
5-باز بودن بازخورد :
افراد باهوش عاطفی از انتقاد سازنده استقبال می کنند و از آن به عنوان فرصتی برای رشد استفاده می کنند.
6-اصالت :
آنها اصالت را در تعاملات خود نشان می دهند و با خود و دیگران صادق هستند.
7-تابآوری :
افراد باهوش عاطفی انعطافپذیر هستند و میتوانند با استفاده از چالشها بهعنوان تجربیات یادگیری، پس از شکستها برگردند .
5 نکته برای بهبود هوش هیجانی
این مؤلفه های هوش هیجانی بینشی را در مورد چگونگی بهبود هوش هیجانی برای درک خود و دیگران ارائه می دهد.
در اینجا چند تکنیک مثال برای بهبود هوش هیجانی خود آورده شده است:
1-مراقبه کنید.
مدیتیشن برای افزایش ذهن آگاهی، تقویت خلق و خو، کاهش استرس درک شده و افزایش آگاهی بین فردی در محل کار شناخته شده است . این ابزار قدرتمندی برای درون نگری است و به شما کمک می کند پایه های هرم هوش هیجانی خود را محکم کنید.
2-داستان های ادبی بخوانید.
در برخی موارد، خواندن داستان می تواند به تقویت همدلی کمک کند. این نوع ادبیات اغلب تصاویر دقیقی از ذهن، روانشناسی و روابط شخصیت ها ارائه می دهد که می تواند به بینش عاطفی زندگی واقعی تبدیل شود.
3-مهارت های ارتباطی خود را توسعه دهید.
هوش عاطفی می تواند به برقراری ارتباط موثر منجر شود. این کار را در مکالمات انجام دهید:
گوش دادن از نزدیک و تأمل در مورد آنچه گفته شده قبل از پاسخ دادن
تأیید و تأیید نظرات دیگران قبل از ارائه نظرات خود – حتی اگر مخالف باشید
جمع آوری اطلاعات برای کمک به تصمیم گیری
4-مرزهای خود را مشخص کنید.
هوش عاطفی به این معنا نیست که رفاه عاطفی دیگران را مقدم بر سلامت خود قرار دهید ، اگر به ضرر خودتان است . در عوض، آگاهی از محدودیت های خود و دیگران است. تعیین و رعایت مرزها بخش اساسی هوش هیجانی است.
5-از منطقه راحتی خود خارج شوید.
به چالش کشیدن خود و امتحان کردن چیزهای جدید به شما چیزهای زیادی در مورد مدیریت و غلبه بر استرس، محدودیتها و نوع حمایتی که نیاز دارید، میآموزد. هرچه بیشتر از منطقه راحتی خود خارج شوید، چارچوب مرجع شما برای ارتباط با افراد دیگر بزرگتر می شود.
سعی کنید در کلاس شرکت کنید، به یک سفر بروید یا پروژه های جدیدی را انجام دهید. این تجربیات به شما در بهبود هوش هیجانی کمک می کند.